"هر کس حقّ دارد از آموزش و پرورش بهرهمند شود"
(اعلامیّۀ جهانی حقوق بشر)
از منظر کلّی محرومیّت یک فرد از حقّ آموزش و پرورش معادل با انکار حقّ وی برای زیستن به عنوان انسانی آزاد و پرثمر میباشد.
حقّ آموزش و پرورش که در اعلامیّۀ جهانی حقوق بشر اظهار و در میثاق بینالمللی حقوق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تضمین گشته و ایران نیز آن را به تصویب و امضا رسانده است بر دسترسی منصفانه به آموزش عالی که تنها معیار مشروع پذیرش در آن کسب صلاحیّت ورود به دانشگاه میباشد تأکید میکند.
از سال ۱۹۷۹ حکومت ایران به نحوی روشمند در صدد محروم نمودن جوانان بزرگترین اقلیّت غیر مسلمان کشور یعنی جامعۀ سیصد هزار نفری بهائی از آموزش عالی بوده است. درهای دانشگاهها بر روی هزاران دانشجوی دیگر که در اتّحادیههای دانشجویی، نشریّات دانشگاهها، یا مسائل اجتماعی و سیاسی مثل حقوق زنان، آزادی آموزش، حقوق بشر و حقوق زندانیان فعّال بودهاند نیز بسته شده است.
همچنین حکومت در پی متوقّف کردن تلاشهای بهائیان برای تأسیس ابتکارات آموزشی خود از جمله مؤسّسۀ علمی آزاد نیز بوده است.
شکّی نیست که چنین تلاشهایی از جانب دولت ایران قسمتی از فعّالیّتهای هماهنگ شدۀ آنها برای ریشهکن نمودن جامعۀ بهائی به عنوان گروهی پویا و مترقّی در جامعه ایران میباشد.
"مسئلۀ بهائیان"
در نخستین سالهای تأسیس جمهوری اسلامی بیش از ۲۰۰ بهائی که بسیاری از آنان در مقام رهبری جامعه بودند ناپدید گشته یا علنا اعدام شدند. حظائر قدس و قبرستانهای بهائی تخریب گشت و خبرهایی در مورد آتش زدن، غارت، حملات گروهی، و اجبار به انکار عقیده از بیش از ۵۰ شهر و روستا در سراسر ایران دریافت شد و همچنین تعداد بسیاری از جوانان بهائی از دانشگاهها اخراج شدند.
هدف قرار دادن بهائیان توسّط حکومت جدید ایران توجّه گستردۀ جامعۀ بینالمللی را به خود جلب نمود و احتمالا باعث شد که دولت رویکرد دیگری اتّخاذ نماید.
در دسامبر ۱۹۹۰ رهبر معظّم آیتالله خامنهای به رئیس جمهور وقت، رفسنجانی، دستور داد تا "مسئلۀ بهائیان" را مطرح نماید، و این موضوع به شورای عالی انقلاب فرهنگی واگذار شد. بر اساس متن این یادداشت، آیتالله خامنهای خواهان یک خطّ مشی پیشنهادی در مورد بهائیان شده بود "در این رابطه سیاستگذاری درستی بشود تا همه بفهمند چه کار باید بشود یا نشود" در پاسخ به تقاضای آیتالله خامنهای، دکتر سید محمّدرضا هاشمی گلپایگانی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی یادداشت محرمانهای تهیّه نمود (این یادداشت را در قسمت ۲ ملاحظه کنید) که حاوی رهنمودهای این خطّ مشی در سایۀ قانون اساسی و قوانین مدنی و مذهبی کشور بود.
این یادداشت که توسّط تعدادی از مقتدرترین مسئولین دولت به امضا رسیده است به وضوح خطّ مشی عملی دولت را به این نحو بیان میکند که با بهائیان باید به نوعی رفتار شود که "راه ترقّی و توسعۀ آنان مسدود شود." در این یادداشت آمده است که بهائیان میتوانند "وسایل معاش در حدّ متعارف" داشته باشند، امّا "از دانشگاه محروم شوند"، "در صورت ابراز بهائی بودن اجازۀ استخدام ندارند"، "پستهای مؤثّر (مانند معلّمی و غیره...) به آنان داده نشود." بر اساس این یادداشت کودکان باید "در مدارسی که کادر قویّ و مسلّط بر مسائل عقیدتی دارند ثبت نام شوند."
پس از اینکه این یادداشت محرمانه در سال ۱۹۹۳ افشا شد سازمان دیدهبان حقوق بشر به این نتیجه رسید که این یادداشت گواه محکمی از یک "خطّ مشی رسمی برای تضییقات و سرکوب" میباشد.
دسترسی به آموزش عالی
از سال ۱۹۸۱ دانشجویان بهائی رسما از دسترسی به آموزش عالی محروم بودهاند. شاید تلاشهای دولت ایران در این زمینه به وضوح گویای آن باشد که تا به کجا حاضر است مبارزه خود را برای اختناق بیصدا و پنهان جامعۀ بهائی ادامه دهد.
در ابتدا از یک مکانیزم بسیار ساده برای محرومیّت بهائیان از آموزش عالی استفاده شد، به این نحو که هر کس در امتحان سراسری کنکور دانشگاهها شرکت میکرد میبایست دیانت خود را اعلان کند و متقاضیانی که دیانتی غیر از چهار دین رسمی کشور یعنی اسلام، مسیحیّت، یهودیّت و زرتشتی را ذکر میکردند از ورود به دانشگاه محروم میشدند.
در اواخر دهۀ ۱۹۸۰، بهائیان به منظور کاهش اثرات این تحریم، اقداماتی غیر رسمی را برای ارائۀ آموزش به جوانان خود آغاز نمودند تا در این مسیر بتوانند از خدمات داوطلبانۀ اساتید بهائی که در سال ۱۹۷۹ بلافاصله پس از وقوع انقلاب اسلامی از مشاغل خود اخراج شده بودند استفاده نمایند. این اقدامات به تدریج توسعه یافت و به عنوان مؤسّسۀ علمی آزاد شناخته شد. این مؤسّسه دورههای مکاتبهای و کلاسهای خصوصی در منازل شخصی در سراسر کشور ارائه میداد.
از آن زمان به بعد دولت ایران تلاشهای مکرّری برای متوقّف کردن این ابتکار آرام، صلحآمیز و ضروری به عمل آورده است. در سال ۱۹۹۸ مأمورین دولت طیّ چند حمله حدّ اقلّ ۳۶ تن از کارکنان و اساتید مؤسّسۀ علمی آزاد را دستگیر کرده اکثر تجهیزات و مدارک آنان را مصادره نمودند.
امّا حمله به این مؤسّسه توجّه گستردۀ مجامع بینالمللی را به سیاستهای ظالمانۀ دولت جلب نمود. ارگانهای حقوق بشر در سازمان ملل متّحد خواستار پایان دادن به تبعیض مذهبی علیه دانشجویان بهائی شدند و چندین کشور ایران را برای بازگردندان بهائیان به دانشگاهها تحت فشار قرار دادند.
در اواخر سال ۲۰۰۳ در پاسخی آشکار به این فشار، دولت رسما اعلان نمود که ستون مذهب را از تقاضانامۀ کنکور سراسری حذف خواهد نمود.
دستور اخراج بهائیان به ۸۱ دانشگاه
در سال ۲۰۰۶ در یک نامۀ محرمانۀ فاش شده، از طرف مدیر کلّ حراست مرکزی وزارت علوم، تحقّیقات و فناوری که سرپرستی کلّیّۀ دانشگاههای دولتی را به عهده دارد، به ۸۱ دانشگاه دستور داده شد تا دانشجویان بهائی را اخراج کنند.
در این نامه نوشته شده بود که "اشخاص بهائی چنانچه در حین ورود به دانشگاه و یا حین تحصیل مشخّص گردد که بهائی هستند، میبایست از دانشگاه اخراج گردند."
این ابلاغیّه با اظهارات خصوصی و آشکار مسئولین دولتی ایران در طیّ چند سال قبل از آن، که سعی داشتند نظام آموزشی ایران را عاری از هر گونه تبعیض و بلامانع برای بهائیان ترسیم کنند کاملا مغایر بود.
به طور مثال در اوایل مارس ۲۰۰۷ خبرگزاری رویتر گزارش داد که ۷۰ دانشجوی بهائی در همان سال تحصیلی از دانشگاههای ایران اخراج شده بودند. در همین گزارش به نقل از یک سخنگو از نمایندگی ایران در سازمان ملل که نامش فاش نشده چنین نوشته شده بود که "هیچ فردی درایران به دلیل اعتقاد مذهبی از تحصیل محروم نشده است."
بیانیّههای فریبآمیز مسئولین دولتی ایران زمانی آشکار شد که یکی از اعضای پارلمان انگلستان، کلر شورت، نامهای از حمیدرضا عارفی، کاردان سفارت ایران در لندن دریافت کرد که در آن ذکرشده بود، "در ایران هیچ فردی تنها به خاطر مسائل عقیدتی خود از آموزش عالی محروم نمیشود."
باز هم دسیسه
از آن زمان به بعد، تدابیر دیگری جهت ممنوعیّت بهائیان از ورود به آموزش عالی اتّخاذ شده است.
در ژوئن ۲۰۰۷ حدود ۱۰۰۰ دانشجوی بهائی در آزمون ورودی شرکت کردند، امّا پس از آن به بیش از ۷۰۰ نفر از آنان گفته شد که پرونده های آنها "کامل نیست" و به اوراق امتحانی آنها نمره داده نمیشود. از میان بیش از ۲۰۰ نفر که قبول شدند، ۱۲۸ نفر بعدا به عنوان بهائی شناخته شده و نهایتاً اخراج شدند.
در سال ۲۰۰۸ دانشجویان بهائی که تلاش میکردند به نتایج آزمون ورودی دسترسی پیدا کنند به یک وب سایت هدایت شدند امّا در آنجا با پیام "خطا-نقص پرونده " رو به رو شدند.
از آن زمان تا به حال از بین دانشجویان بهائی که توانستهاند به دانشگاهها راه پیدا کنند تعدادی به محض فاش شدن هویّتشان به عنوان بهائی اخراج شدهاند و این امر برای بعضی حتّی درست قبل از امتحان نهایی صورت گرفته است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر