زنان سرپرست خانوار
زنان سرپرست خانوار به زنانی اطلاق می شود
که بنابر عللی از قبیل فوت،مفقود شدن،اعتیاد ،محکومیت در زندان از کار افتادگی سرپرست
خانوار بطور دائم یا موقت،اعزام به سربازی، بدون سرپرست (نان آور) می مانند و قادر
به تامین هزینه های خود و افراد تحت تکفل نیستند
زنان سرپرست خانوار به عنوان پایه و اساس نهاد
خانواده در سراسر جهان به هنگام از دست دادن همسرانشان یا بیماری و یا بیکاری آنان
سرپرستی و اداره خانواده را بر عهده میگرند. بدین لحاظ با مشکلات و موانع عدیده اقتصادی
و اجتماعی و قانونی روبرو می گردند. آنها به ناچارمسئول انجام کارهای اداری و امور
آموزشی و درمانی و…می باشند لذا فضاهای صرفا مردانه احساس امنیت را از آنها سلب می
کند چرا که به دلیل نگرش سنتی و منفی که جامعه به آنان دارند روابط و ارتباطات اجتماعی
کمتری دارند. آنان نسبت به زنان دارای همسر احساس خطر بیشتری به امنیت ارتباطی خود
دارند. توانمند سازی زنان سبب بالا رفتن اعتماد به نفس و کسب یک هویت مستقل موجب بهبود
وضعیت اجتماعی آنان می شود.با آموزش مهارتهای زندگی، حرفه ای ، کار آفرینی ،اشتغال
خانگی و… به آنان یا فرزندانشان و مشارکت دائم آنان در فعالیت های اجتماعی و فرهنگی
، بخشی از امنیت اجتماعی آنان تامین می شود. در بسیاری از تحقیقات در خصوص بررسی آسیب
های روانی و اجتماعی حاکی از آن بوده که بدون
ایجاد بستر فرهنگی و اجتماعی مناسب در جامعه هیچ گاه ما شاهد جامعه ای سالم و متعالی
نخواهیم بود. اگر چه در جامعه ایران دولت تسهیلاتی رافراهم نموده اما با توجه به گستره
مشکلات ،پایین بودن نرخ پرداخت های دولتی به این زنان وتورم بالا نمی تواند پاسخگوی
مشکلات این قشر در معرض آسیب باشد.برای حل یا تخفیف مساله باید تدابیر جدی تری به کار
گرفته شود و چنین تدابیری در صورتی مفید خواهد بود که مبتنی بر مطالعات عمیق جامعه
شناختی و پی بردن به لایه های زیرین این مساله مهم اجتماعی باشد .مطالعاتی که علاوه
بر پرداختن به کمیت ،ازتوجه به کیفیت زندگی این زنان غافل نماند و با نگاهی ژرف تر
از پیمایش صرف به مسائل زنان سرپرست خانوار نظر کنند.
زنان سرپرست خانوار مقوله ایست که در چهارچوب
رفاه خانواده امر مهمی تلقی می شود و حقیقتاً زن و خانواده دو مقوله غیر قابل تفکیک
از یکدیگرند.واقعیات موجود در جامعه نشان از آن دارد که علی رغم اعلامیه ها و بیانیه
ها و تاسیس نهادها و سازمان های بین المللی مختلف در تحقق حقوق زن، مسئولیت و هزینه
ها ی قابل توجه و طاقت فرسای تامین معاش خانواده که بر عهده این قشر آسیب پذیر اجتماعی
می باشد در بسیاری از موارد سخت و یا حتی غیر ممکن است و در صورت تحقق نیز زندگی سرشار
از سختی ها و محنت ها را متحمل این مادران پدر نما می کند. در این میان زنان سرپرست
خانوار دارای مسئولیت سنگین اقتصادی و اجتماعی در خانواده هستند. آنان هم مادران فرزندان
خود هستند و هم پدران آنان. اصطلاح زنان سرپرست خانوار به زنانی اطلاق میشود که مسئولیت
تامین معاش زندگی یا اداره امور خود و یا خانواده خود را بطور دائم یا موقت عهده دار
هستند. زنان سرپرست خانوار از جمله گروهای آسیب پذیر اجتماعی هستند که گاه عواملی چون
طلاق ، فوت یا اعتیاد همسر، از کار افتادگی و رها شدن توسط مردان موجب آسیب پذیر شدن
این طیف وسیع در جامعه میشود. تصور این واقعیت که اگر موقعیت آنان در جامعه سنتی و
پدر سالارانه باشند نیز درد آور است. براساس آمار های رسمی کشورامروز زنان سرپرستی
۴/۹درصد خانوار ایرانی را بر عهده دارند . درآمد کمتر
زنان سرپرست خانوار موجب فقر نسبی آنان نسبت به مردان سرپرست خانوار می شود. متاسفانه در جامعه کنونی ما زندگی زنان پس از ترک
شوهر غالبا با ابهامات و مخاطراتی روبروست از جمله سرپرستی فرزندان به تنهایی، سختی
مشکلات اقتصادی، زندگی در تنهایی و همراه با افسردگی و ناامیدی و همچنین نگرش غلط جامعه
نسبت به زنان مطلقه و بیوه در فقدان همسرشان آنان را در روابط اجتماعی و حضور در اجتماع
با مشکلات عدیده ای روبرو می کند. نگاه های معنی دار، سخنان تلخ و گزنده، از دست دادن
حمایت های عاطفی همسر، فقر اقتصادی و تمایل به تنها ماندن و حفظ حیثیت و شخصیت خود
پاره ای از مشکلات تمام ناشدنی این قشر زحمت کش است. باری با تمام این مشکلات نیاز به توجه جدی در این باره احساس
می شود.
تعداد زنان سرپرست خانواده
به جهت افزایش نرخ طلاق، افزایش نرخ جرایم اجتماعی ،افزایش تعداد زندانیان ،اعتیاد
و مهاجرت سرپرست خانواده، روند صعودی دارد. به گفته اکثر جامعه شناسان محروم ترین گروه
در بین زنان را زنان سرپرست خانواده تشکیل می دهند .به گفته دکتر ناهید مطیع، جامعه
شناس و استاد دانشگاه بسیاری از زنان سرپرست خانواده که به دلایل متعددی مثل مهاجرت
شوهر،زندانی شدن یا از کار افتادگی همسر سرپرستی خانواده را به عهده گرفته اند،ممکن
است خود راسرپرست خانواده معرفی نکنند به عبارت دیگر مسائل فرهنگی وسنن اجتماعی باعث
می شود زنان با وجود اداره خانواده،خود راسرپرست خانواده معرفی نکنند
این زنان به علت فقدان فیزیکی ،روانی و اقتصادی همسر
دراشکال مختلف وبه علت نبود پشتوانه مالی وهمچنین کمبود سرمایه های اجتماعی برای یافتن
راه حل مناسب برای حل مشکلات،درمعرض آسیبهای جدی رفتاری ،اجتماعی واخلاقی می باشند.
لازم است تدابیری اتخاذ شود تا مشکلات این گونه زنان به طور شایسته ای حل گردد. اما
آنچه درطول این سالها از نگاه ها دورمانده
همین مشکلات است که شناخت آنها وارائه راهکارهای مناسب یکی از وظایف عمده دولت
؛نهادهاوسازمانهای خدمات اجتماعی هر کشور می باشد.
جامعه آماری
براساس آمار منتشر شده در سایت مرکز آمار ایران نتایج سرشماری عمومی و نفوس
مسکن سال ۹۰ نشان می دهد ۲ میلیون
و ۵۴۸ هزار
و ۷۲ زن
سرپرست خانوار در کشور وجود دارد رقمی که تقریباً معادل ۱/۱۲درصد کل خانوارهای کشور است.این در حالی است که تعداد
زنان سرپرست خانوار در سرشماری سال ۸۵ حدود یک میلیون و ۶۰۰ هزار
نفر برآورد شده بود؛ به عبارت دیگر در طول ۵ سال جمعیت
زنان سرپرست خانوار بیشتر از ۹۰۰هزار خانوار افزایش
یافته در حالی که تعداد زنان تحت پوشش سازمان های حمایتی به این میزان افزایش نیافته
است. آن طور که مسئولان سازمان بهزیستی می گویند اکنون ۱۷۴ هزار
زن بی سرپرست تحت پوشش این سازمان هستند و از سوی دیگر بنا به گفته مسئولان کمیته امداد
امام خمینی(ره) یک میلیون و ۳۰ هزار نفر از این زنان نیز از حمایت های این نهاد حمایتی
برخوردار هستند.با یک حساب سرانگشتی مشخص می
شود؛ بیش از یک میلیون و ۳۰۰هزار زن سرپرست خانوار
در کشور وجود دارند که تحت پوشش هیچ کدام از سازمان های حمایتی قرار ندارند و به عبارتی
از مجموع زنان سرپرست خانوار تنها ۴۸درصد تحت حمایت سازمان
بهزیستی و کمیته امدادهستند. هر چند تعداد زیادی از این زنان به دلیل داشتن تمکن مالی،
بیمه و اشتغال، نیازی به حمایت سازمان های حمایتی ندارند. اما آماری از تعداد آن ها
در دسترس نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر